علی جون سوسولوی مامانیعلی جون سوسولوی مامانی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

مامان رویا و فرشته درونش

پایان مرخصی

سلام نفس طلا دیدی مامانی ،بالاخره مرخصی منم تموم شد و رفتم سرکار. روز اول که به من خیلی سخت گذشت از خونه زدم بیرون دلم برات تنگ شد.خیلی خیلی بد بود. کاش مرخصی نه ماه بود که حداقل بزرگتر شده بودی و هوا هم سردنبود. در هر صورت روزی رو که استرسش رو داشتم اومد و مجبور شدم تنهات بزارم.به برکت وجود مامان بزرگها شما مهد کودک هم نرفتی. قرار شد که دو تا مامانی ها کمک کنن و جنابعالی رو نگه دارن. دستشون درد نکنه. توی مدرسه دلم که برات تنگ میشه عکست رو که روی موبایلمه میبینم  ولی نه تنها دلتنگیم برطرف نمیشه بلکه بیشتر بیتابت میشم. قربون اون چشای خوشگلت برم من. الان میفهمم خاله هدی وقتی مدرسه تموم میشه با چه عجله ای میرفت خونه. الانم کنارم نشست...
15 دی 1392

مرخصی

سلام گل پسری دیدی چقدر زود مرخصی مامانی تموم شد و باید برم سر کار .گفتند که مرخصی 9 ماهه ولی در عمل همون 6 ماه حساب کردن و باید برم سرکار.دلم نمیاد تنهات بزارم برم مدرسه.تازه هفته ی دیگه هم باید واکسن 6 ماهگیتو بزنیم. ایشالا که خیلی اذیت نشی.
4 دی 1392

واکسن

گل پسر سلام دیروز واکسن چهارماهگیتم زدی. پسر شجاع من خیلی هم گریه نکرد.قربونش برم من  عسلی واسه خودت آواز میخونی جیغ میزنی قان و قون میکنی خلاصه ماشاالله حسابی شلوغش کردیا!!!!!!!!!!!  تازه به صورت تابلو واسه بابات ذوق میکنی دست وپا میزنی که بری بغلش   جیگر مامان و بابایی راستی فردا تولد عمو شاهینه چی براش میخری مامانی؟  عمو شاهین زحمت کشیده برات کاپشن خریده ها تو هم باید براش یه چیزی بخری دیگه !!   ...
12 آبان 1392

فرصت

سلام بالاخره مامانی یه فرصت پیدا کرد برات بنویسه تازه الانم که می نویسم تو روی پامی!!!! عسل مامان داره 4 ماهتم تموم میشه و چقدر زود داره میگذره همش به فکر تموم شده مرخصیم هستم خوابت کمتر شده همش میگی یکی باهام حرف بزنه ، پیشم بشینه ، و... مامانی هم کار داره . نمیتونه که همش پیشت بشینه. تو هم شاکی میشی و گریه میکنی البته بعضی روزها خیلی پسر گلی میشی خودت بازی میکنی و خسته میشی و خوابت میبره  البته بغلی هم شدی بله دیگه از دو طرف نوه ی اولی معلومه که عزیز دردونه میشی و بغلی  البته زن عمو ماهرخ بغلت نمی کنه و باهات حرف میزنه تو هم  جوابشو میدی ماشاالله خیلی حوصله داره  عمو شاهینم که میبرتت تا سقف و میاره پایین &n...
7 آبان 1392