فرصت
سلام بالاخره مامانی یه فرصت پیدا کرد برات بنویسه تازه الانم که می نویسم تو روی پامی!!!!
عسل مامان داره 4 ماهتم تموم میشه و چقدر زود داره میگذره همش به فکر تموم شده مرخصیم هستم
خوابت کمتر شده همش میگی یکی باهام حرف بزنه ، پیشم بشینه ، و... مامانی هم کار داره . نمیتونه که همش پیشت بشینه. تو هم شاکی میشی و گریه میکنی البته بعضی روزها خیلی پسر گلی میشی خودت بازی میکنی و خسته میشی و خوابت میبره البته بغلی هم شدی بله دیگه از دو طرف نوه ی اولی معلومه که عزیز دردونه میشی و بغلی البته زن عمو ماهرخ بغلت نمی کنه و باهات حرف میزنه تو هم جوابشو میدی ماشاالله خیلی حوصله داره عمو شاهینم که میبرتت تا سقف و میاره پایین
ببین الان نیم ساعته روی پامی ولی خبری از خواب نیست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی