علی جون سوسولوی مامانیعلی جون سوسولوی مامانی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

مامان رویا و فرشته درونش

بدون عنوان

سلام پسرم خوبی؟ به سلامتی یک سالتم شد.ماشااله دیگه راه میری البته هنوز یه موقع ها ترجیح میدی چهاردست وپا بری چون خیلی سریع تر میری;-) یه مقدار هم دربرخورد با بچه ها خشونت داری!!! همه ی بچه ها رو میزنی:-( 
28 تير 1393

غیبت طولانی...

سلام گل پسرم ببخشید  یکم درگیر اسباب کشی بودیم وقت نشد برات بنویسم خودتم ماشاالله شیطون شدی نمیزاری من بشینم سر لپ تاپ!! گل پسر نزدیک یک سالت بشه عزیزم.چقدر زود میگذره. گل پسر دندونای بالاییتم یکیش در اومده دومی هم داره در میاد. واسه همین یکم لاغر شدی عزیزم.الانم با بابا مهدی رفتی بیرون که من نشستم برات بنویسم.خیلی ددری شدیا!!!! قربونت بشم من
17 خرداد 1393

10 ماهگی

سلام عزیز دلم به سلامتی 9 ماهتم تموم شد و رفتی توی 10 ماهگی چند روز پیش هم سالگرد ازدواج مامانی و بابایی بود . بالاخره وقت کردم یه چند کلمه برات بنویسم یکم سرمون شلوغه دنبال خونه ایم اسباب هم جمع میکنیم و .... به خاطر جنابعالی که مهد نری میخوایم بریم نزدیک خونه مامان اینا .تو هم که ماشالا شیطون شدی .تازشم میشینی ، چهاردست وپا راه میری قربونت برم عزیز دلم ...
21 فروردين 1393

دندون و عقیقه

سلام گل پسر مامانی دورت بگردم گه بالاخره تنبلی رو کنار گذاشتی همت بستی به درآوردن دندون الحمدالله یکی از دندونای جلو نیش زده بمیرم که عذاب میکشی و از دست من و بابایی کاری برنمیاد البته این دندون حاصل تلاش 2تا  مادربزرگاته که برای اولین بار در تاریخ  2بار آش دندونی برات پختن یه سرماخوردگی هم داشتی که خداروشکر به خوشی و سلامتی اونم پشت سر گذاشتی. راستی تا یادم نرفته امروز 5شنبه که 9 ماه و 5 روزته عقیقه شدی ایشالا که قبول باشه و یه عمر صحیح و سلامت باشی. عاشقتیم   ...
15 اسفند 1392

مریضی

سلام پسر طلایی عسل مامانی 7 ماهتم تموم شد  هنوز خبری از دندون نیست ولی کم کم داری یاد میگیری بشینی  هفته ی قبل هم یکم مریض شده بودی گوشت یکم چرک کرده بود برده بودمت حموم اینقدر بی تابی کردی که آب رفت توی گوشت و تب کردی و ...  الان الحمداله خوب شدی ایشالا که دیگه مریض نشی عسلم. یاد گرفتی د  د   د   د   د   میکنی هر چی هم دم دستت میاد فوری میکنی دهنت ! الان هم خواب تشریف داری که من تونستم لپ تاپ رو روشن کنم و بنویسم اگه بیدار باشی نمیزاری که .واسه خودت جیگری شدی ها ! شیطونی هاتم خواستنیه . امروز هم به خاطر اینکه برف میومد مدرسه ها تعطیل شد و من موندم پیش عسلم ایشالا که فردا هم تعطیل...
15 بهمن 1392

دندون پر ماجرا

جیگر طلا سلام چه خبرا؟ حسابی مارو  با درد لثه هات گذاشتی سرکار!!! هر دوتا مامانیا برات آش دندونی درست کردند و هنوز از دندونات خبری نیست!! به زن عمو ماهرخ هم میگیم آش بزاره ببینیم دندونات در میاد یا نه !!!!  به خاطره جنابعالی  که صبح زود از خواب بیدارت نکنیم مامانیها زحمت میکشن میان پیشت ! بابایی صبح زود میره دنبالشون. شبها هم جدیدا" نمیخوابی باید بابایی بغلت کنه تکونت بده تا خوابت ببره. بیچاره بابایی . خیلی کمبود خواب داره! حالا من بعدازظهر ها یکم استراحت میکنم ولی بابایی یه موقع ها تا 10 شب سرکاره.با این حال با کوچکترین صدات از خواب پا میشه و میاد بغلت میکنه. البته تو هم به همون اندازه عاشق باباتی. خدا تو رو واسه بابای...
23 دی 1392